پسرم نگران نباش، فریدون گل کاشت

پسرم نگران نباش / فریدون گل کاشت

پسرم نگران نباش، فریدون گل کاشت دو خاطره خواندنی و شیرین از شهید محمد فرزانه و شهید فریدون کریمی است.

شهید محمد فرزانه در سال ۱۳۴۱ در آمل دیده به جهان گشود و در سال ۱۳۶۵ هجری شمسی در منطقه عملیاتی شلمچه جام شهادت را نوشید و ابدی شد و شهید فریدون کریمی در سال ۱۳۳۸ در آمل متولد شد و در سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.

پسرم نگران نباش

در حال نگهبانی بر سر پست خود بودم که شخصی نامه ای به دستم داد.
در آن نامه خبر به جبهه آمدن پدرم به من رسید
بدون هیچ گونه اتلاف وقتی از فرمانده خود درخواست کردم و به شهر خود مسافرت کردم تا پدرم را ببینم
باید به هر روشی که شده بود پدرم را از به جبهه آمدن منصرف می‌کردم
و باعث انصراف از آمدن به جبهه می شدم.

چون پدرم تنها مرد خانه من بود و اگر او نیز به جبهه می آمد
در خانه ما دیگر هیچ مردی نبود تا از مادرم و سایر اعضای خانواده مراقبت کند.
به شهرمون رسیدم پدرم را پیدا کردم و به پیش او رفتم
گفتم: پدر خانواده چه میشود؟ آنها تنها می شوند و به مردی نیاز دارند تا از آنها محافظت کنند.
پدرم در این لحظه با قلبی پر از ایمان نگاهی به آسمان دوخت
و گفت: پسرم نگران نباش خدا بالای سر ماست و بهترین حافظان است.

فریدون گل کاشت

بازهم فریدون گل کاشته بود
شجاعت شهید کریمی مثال زدنی بود
انسان های مختلفی بارها شجاعت او را دیده بودند
و مشاهده کرده بودند که کارهایی را به عهده می گیرد که هیچ کسی جرات انجام آن کارها را ندارد.
یک روز که عراقی ها به ما نزدیک و نزدیک تر می شدند
نفس تمام رزمندگان در سینه ها حبس شده بود
فریدون به سرعت به طرف تانک حرکت کرد
تمام کسانی که او را دیدند از کار او تعجب کرده بودند و نمی دانستم که فریدون این بار قصد انجام چه کاری را دارد
و در مغز او چه می گذرد بالا رفت نارنجکی که در دست داشت را به داخل اتاقک تانکی که به ما نزدیک می‌شد انداخت
و فورا از او دور شد
بازهم فریدون گل کاشته بود.

پسرم نگران نباش، فریدون گل کاشت
پسرم نگران نباش، فریدون گل کاشت

بیشتر بخوانید

خاطره گویی شهید سلیمانی

انتهای پیام / 137

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *