کاشکی یکم بیشتر حواسمون بود

کاشکی یکم بیشتر حواسمون بود

کاشکی یکم بیشتر حواسمون بود و میدونستیم کسانی مثل شهید سید علی دوامی بود و میدانستیم از کجا زمان شهادت خود را میدانستند.

نخستین روزهای اول ماه مبارک رمضان در حال سپری شدن بود
من نیز مانند سایر رفقایم در گردان مسلم بن عقیل از لشکر ویژه ۲۵ کربلا بودم تازه تشکر مادر شلمچه مستقر شده بود
رزمندگان بابل گرگان و بهشهر بسیار زیاد تر بودند.

ما همیشه از شجاعت های حاج تقی و سردار شهید سید علی دوامی برای دیگران تعریف می کردیم
و به وجود چنین اشخاصی افتخار می کردیم.
سید علی تازه از گشت بازگشته بود به یک نفر از رزمندگان گفته بود که موقع بازگشت او، حواسش به او باشد.

نبرد در جبهه شلمچه بسیار متفاوت بود
و اگر حتی چند ثانیه خطای انجام میدادی بسیار خطرناک بود
سید علی بر روی گونی در سنگر نشسته بود و با سایر رزمندگان صحبت می کرد
تا موقع اذان نماز شود یکی از رزمندگان به او گفت سید !ببخشید خطرناک است.
اما سید گفت شما سرتان را بیارید پایین من الان چیزی‎م نمی شه.

۲۱ رمضان

همه ما بسیار تعجب کرده بودیم
سید گفت من ۲۱ رمضان به دنیا آمده‌ام و ۲۱ رمضان هم شهید میشوم .

شهید رستمی گفت در ۲۱ رمضان بر اثر جراحت های یک خمپاره ۶۰ جام شهادت را نوشید.
بیست و یکم ماه مبارک رمضان در سنگر نشسته بودیم که شهید مصطفی کلاهدوز وارد سنگر شد
گفت: بچه ها دعا کنید سید علی مجروح شده و در اثر همان جراحات به شهادت رسید.

به راستی سیدعلی به چه مقام و درجه ای رسیده بود که حتی تاریخ شهادتش را میدانست
سید علی هیچ گاه قبل از شهادت خودش نگفت حالا زوده ما هنوز جوانیم بزار کمی پیرتر شویم بعد به شهادت برسیم.
سید علی با شهادت خود برای همیشه جاودانه شد
ای کاش کمی بیشتر حواسمان به سید علی بود.

کاشکی یکم بیشتر حواسمون بود
کاشکی حواسمون بود

بیشتر بخوانید

خاطره گویی شهید سلیمانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *